loading...
ارسلان فره کیانی
ارسلان فره کیانی بازدید : 384 دوشنبه 28 اسفند 1391 نظرات (6)

خشنَه‌اُترَه اَهورَههِ مَزداو

 

 

سوابق تاریخی

 

در سال 586 پ.م، کشور پادشاهی یهودا که در آن زمان باقیمانده قلمرو ملت اسرائیل در سرزمین کنعان بود، نشان می داد که خود در معرض آزمایشی نابود کننده قرار گرفته است. معبد بیت همیقداش در بیت المقدس ویران شده و آئین عبادتدر آن به پایان رسیده بود و نخبه افراد ملت به اسارت بابل در آمده بودند، و رئیس جلادان، برخی از مسکینان زمین را برای باغبانی و فلاحی واگذاشت {کتاب دوم پادشاهان،12:25}. می بینیم که برای این فریاد نومیدانه: «چگونه شهری که پر از آفریدگان بود تنها نشسته، و همچون زن بیوه ای شده است؟ آن شهر که در میان ملت بزرگ، و در میان سرزمین ها سرور بود، چگونه خراگ گزار شده است؟»{مراثی یرمیا 1:1} توجیهی تلخ یافت می شد.

این بحران، از لحاظ ملی، به سبب اوضاع و احوال یک سده و نیم پیش از آن، یعنی سال 722 پ.م، شدت یافته بود. بدین معنی که کشور اپاختر{شمالی} اسرائیل که از ذه سبط تشکیل یافته بود، در آن سال بازنده ی سپاهیان آشور گردیده بود، و ساکنان آن به دیارهای بیگانه تبعید شده ، و بیشتر ایشان در آن سرزمین ها تحلیل رفته بودند. اگر مصیبتی که بر سر کشور یهودا آمد نیز همین سرانجام را می داشت، همه ملت یهود از میان می رفت، و نام اسرائیل از صفحه روزگار محو می شد.

این اندیشه رعب انگیز بایستی رهبران یهود را در بابل سخت هراسناک کرده  و ایشان را وادار کرده باشد تا درباره ی مسئله بقای ملت خود چاره ای بیندیشند. چگونه می توان سرنوشت نابودی ملت را تغییر داد؟ با دانش به این حقیقت که وجه تمایز ملت اسرائیل با سایر ملتها پیوسته کیش و آئین ایشان بود، و مرکز آن کشی نیز معبد بیت همیقداش شناخته شده است، رهبران یهود ناچار از خود چنین می پرسیدند: اکنون معبد که ویران شده، و یهودیان در سرزمین های اجنبی مسکن گزیده اند و در معرض تهدید نیروهای بیگانه قرار گرفته اند چگونه می توان این وجه تمایز را نگه داشت؟

نوشته های کتاب سپنته{مقدس} که به ان دوران مربوط می شود، اطالاعات مفصلی درباره ی رخ دادهای آن زمان در  دسترس ما قرار نداده است. ولی برخی اشاره ها که شده است، کمکی است برای درک جریان رخد دادها. در ان روزگار، برجسته ترین شخصیت در میان اسراء، حزقیال پیامبر بود، و او بود که برای حل مسئله ای که از لحاظ آدمی، بقا و نگه ملت اسرائیل بدان بستگی داشت، گام پیش نهاد.

حزقیال در گفتارهای پیامبری خود از موقعیت سخن به میان می آورد، که مشایخ یهودا در خانه وی گرد آمدند{کتاب حزقیال، باب8 آیه1؛ باب 14 آیه1؛ باب 20 آیه1} و ما می توانیم حدس بزنیم که در این محفلها مسئله ای در ذهن ایشان را بیش از هز چیز بخود مسغول داشته بودف بایستی مورد بحث قرار گرفته باشد.

را حلی را که ایشان یافتند، می توان در یک واژه گرد آورد، و آن، تورات است.این واژه عبری که به طور نادرست اغلب قانون یا شریعت ترجمه می شود. در حقیقت به معنی آموزش و راهنمایی است. برای یهودیانی که در بند بسر می بردند، تورات به معنی دسته ای از دادها و رسوم مکتوب بود، که از دوران کهن و از زمان موسی بدیشان به ارث رسیده بود. بدون آنکه وارد مسئله مبدا تورات و تاریخ تدوین اسفار پینگانه شویم، می توانیم فرض کنیم که یهودیان به هنگام بند در بابل، الهامات و آموزش های موسی را به یک صورت یا به صورت دیگر در دست داشتند، و نیز گفتارهایی از پیامبران و مزامیر داود در دست ایشان بود. تنها صخره ای که یهودیان آواره از وطن می توانستند در میان محیطی با ایمنی روی آن بایستند تا زمانی که خداوند ایشان را برای سرزمین اصیلشان بازگرداند، همین بازمانده های زندگی ملی و کیش ایشان بود. به این نتیجه، این نوشته های سپنته{مقدس} می بایستی بر ذهن ایشان نقش بسته، و بر دلهایشان اثر گذاشته باشد، تا بدین گونه وسیله به خاطر آوردند که گرچه در بابل بسر می برند، بابلی نیستند، و وظیفه سپنته ایشان آن است، که به صورت ملتی جدا از ملل دیگر بمانند.

در میان دانشمندان، درباره ی این اندیشه که کنیسه ها در زمان بند در بابل تاسیس یافته اندف توافق همگانی وجود دارد. عنوان عبری کنیسه بیت هکنست که به معنی خانه و محل دسته ها است، به طور دقیق به هدف اصلی آن دلالت می کند. کنیسه محل گرد آمدن یک ملت بی وطن بود، و در این دسته شدن ها، نوشته های کتاب سپنته را می خواندند و انرا تفسیر می کردند. با گذشت زمان، خواندن نماز نیز در ان عدی گردید، و کنیسه به صورت مکانی برای نیایش در آمد. اثر این دسته شدن ها آن بود، که علاقه افراد برای مطالعه نوشته های سپنته عبری برانگیخته شود و در تمایل توده های مردم به فراگرفتن دانش، ناگریز نیاز به مردان دانشمندی را که بتوانند وظیفه دبیر را انجام دهند، موجب شد. این دبیران را سوفریم Sopherim یا کاتبان می خواندند.البته نه به معنی آنکه ایشان نویسنده بودند، بلکه به عنوان آنکه آنها مدان کتاب به شمار می رفتند. بیگمان نام برخی از آنها در فهرست اشخاصی که در آیه شانزدهم از باب هشتم از کتاب عزرا به عنوان دبیران خوانده شده، و در آیه هفتم از باب هشتم از کتاب نحمیا به عنوان مردانی که سبب شدند تا مردم تورات را درک کنند، یاد شده است.

برجسته ترین شخصیت در میان این طبقه از دبیران، عزرا بود، که وی را به عنوان یک کاتب ماهر تورات موسی شناخته اند{عزرا؛6:7}. و آن به معنی یک سوفر{دبیر یا کاتب} خبره است. عزرا کسی بود که راهی برای نتیجه گرفتن از کوششهای پیشینیان خود پیدا کرد. تلمود به حق کاری را که عزرا برای ملتش کرد، با توفیقی که موسی بدست آورده بود، برابر می داند. موسی به عنوان یک دادگذار بزرگ، با دادن تورات بدیشان، از بردگانی آزاد شده ملتی به وجود آورد.

همین گونه عزرا با اعاده تورات به عنوان رهنمونی برای زندگانی، نیروی باارزش یک ملت مشرف به نابودی را، چه در بابل و چه در یهودا، تجدید کرد. در تمجید از توفیق عزرا، دانشمندان یهود چنین گفته اند:

«اگر موسی بر وی پیشدستی نکرده بود، عزرا شایسته ان بود که تورات به توسط او به اسرائیل داده گردد.»{سنهدرین، 21 ب}

«هنگامی که اسرائیل تورات را فراموش کرد، عزرا از بابل آمد و آن را بار دیگر برقرار ساخت.»{سوکا، 20 الف}

نویسنده این کتاب، در جای دیگر سیاست عزرا را با این عبارت وصف کرده است:

«زانگویل»zangwill زمانی گفته است: تاریخ که بیشتر عبارت از ثبت وقایع تحلیل کمترینها در میان بیشترین هاست، هرگز از بقای یک گروه که در محیطی محدود و جدا نشده، به وسیله ایمانی سوزان یا سرحدی آتشین نگهداری نشده باشد یادی نکرده است». این درس تاریخ را عزرا نماین درک کرده بود. او فهمیده بود که یهودیان نمی توانند در محیط مجزا باشند. نه تنها شاخه های درخت ملی را که در مصر و بابل و ایران بودند می بایستی به حساب آورد. بلکه تماس گرفتن یهودیان ساکنیهودا با همسایگانشان نیز نمی توانست اجتناب پذیر باشد. پس اگر می بایستی ملت یهود نگه داشته شود، لازم می بود که گرد آن حلقه ای از ایمان سوزان و سرحدی از آتنش کشیده شود. این استعاره بسیار به جا و مناسب است. چون خود کتاب سپنته نیز از یک شریعت آتشین سخن به میان آورده است. یهودی باید کیشی داشته باشد، که نه تنها پیوسته وی را از بت پرستان متمایز سازد، بلکه برای او یک یادآور مداوم باشد که به او نزاد و ایمان و کیش یهود تعلق دارد. یهودی باید از همسایگتن خود، نه تنها به سبب ایمان، بلکه به خاطر یک شیوه زندگی ویژه نیز متمایز باشد. روش او باید به طرز دیگری، و خانه اش باید در وضع دیگری باشد. او حتی در کارهای عادی روزانه خود باید نمایه متمایزی داشته باشد، که پیوسته یهودی بودن او را به وی یادآور شود. زندگانی او در تمام جزییا، باید به وسیله تورات، یعنی شریعت موسی و نفوذ آن در زندگانی ملت، رهبری و نظارت شود، زیرا لزوم نگه و بقای ملت، چنین فرمانی را ایجاب می کرد.{مقدمه رساله یهودیان در پایان عصر تورات، ص 37}.

تا این منظور کاملن درک نشود، امکان فهم طرز تفکر دانشمندان یهود و شیوه کارهای ایشان، و روش آنها در تفسیر کتاب سپنته، مقدور نخواهد بود. این بذری بود که المود از ان رشد کرد. این نکته به نحوی بسیار روشن در توصیف کار عزرا شرح داده است:

«زیرا عزرا دل خود را برای درخواست نمودن تورات خداوند و برای انجام دادن فرامین آن، و برای آموختن دادها و احکام کیشی به اسرائیل آماده ساخت»{عزرا،10:7}. واژه عبری درخواست نمودن در این جمله دارش است، که برای آنکه هدف ما به خوبی درک شود، اهمیت بسیار دارد. معنی راستی آن، تفسیر کردن مطالب و استنتاج نکاتی است که خواندن عمیق کتاب سپنته می تواند آن را روشن سازد. این نحوه استنتاج و تفسیر را میدارش می نامند و آن عبارت از روش تفسیری است که در سراسر ادیبات دانشمندان یهود به کار رفته است. به وسیله میدارش، از یک جمله کتاب سپنته، بسیار بیش از آنچه که به طور سطحی از آن استنباط می شود معنی بدست می آید، و واژه های سپنته آن بصورت کانی تمام نشدنی در می آید، که هرچه بیشتر در آن کاوش شود، گنجینه های غنی تری از آموزش کیشی و اخلاقی نصیب آدم می کند.

با دانش به این حقیقت بدیهی است که اراده خداوند در تورات آشکار شده است، عزرا به افراد ملت خود آموزش می داد که زندگی روزانه یک نفر یهودی باید در هر مرحله طبق دستورهای تورات تنظیم گردد و چون تورات باید راهنمای کامل زندگانی شناخته شود، پس باید بتواند در کلیه مراحل زندگی آدم، به وی یاری و مددکاری کند. شرط نخست توفیق در این هدف، دانستن تورات است. پیش از آنکه از مردم انتظار رود که بتوانند دستورهای کیشی را به کار بندند، واجب است که آن دستورها را بدیشان بیاموزد. عزرا سپس خواندن اسفار پنجگانه تورات را در دسته ها مرسوم کرد، تا توده ی مردم با مطالب ان آشنا شوند.

«ایشان کتاب تورات خداوند را با تفسیرش خواندند، و آن را با مخ و بصیرت معنی کردند، و بدین گونه ایشان خوانده ها را فهمیدند»{نحمیا،8:8}

طبق روایات یهود، عزرا کنست هگدولا Hagedolah Kenessetیا مجمع بزرگ را تاسیس کرد، و آن عبارت از یک شورای کیشی متشکل از دبیران و دانشمندان بود. ایشان دسته احکام کیشی را که از دوران موسی تا به روزگار ایشان مانده بود فراگرفتند، و آن را بنا به مقتضیات اوضاع و احوال زمان خود توسعه دادند، و سپس به پیشروان دانشمندان تلمودی انتقال دادند. سلسله منابه تلمود و میدارش را بدین گونه وضف کرده اند:

«موسی تورات را در کوه سینا دریافت کرد و آن را به یوشع سپرد. یوشع آن را به پیران خاندان داد، و پیران خاندان آن را به پیامبران و پیامبران به مجمع بزرگ سپردند.{میشنا آووت،1:1}. ماهیت وجودی چنین مجمع کیشی مورد بحث دانشمندان سده ی حاضر قرار گرفته است. باید پذیرفت اوضاع و احوال دو سده و نیمی که در پی دوران عزرا آمد، همه پیچیده در ابهام است و هیچ ثبت تاریخی درباره ی آن دوره در دست نیست. ولی دلیل بارزی هم نداریم تا درباره ی وجود و کار یک هیئت رسمی متشکل از دبیران و دانشمندان در گذشت آن دوران تردیدی به خود راه دهیم. باور کردنی نیست که مصلحی مانند عزرا و با آن همه دور اندیشی، نتواند این نکته را دریابد که شالوده کارهای او پس از مرگش درهم ریخته و متلاشی خواهد شد، مگر آنکه مردانی همانند او مشحون از غیرت و حمیت کارها و سیاست او را ادامه دهند، پس تاسیس یک شورای نیرومند و با نفوذ که مردم برای کسب آموزش ها بدان روی آوردند، به نما بدیهی ترین کاری بود که عزرا می توانست انجام دهد.

و زمانی که حجاب ابهام های احتمالی گذشته به کنار زده می شود، ما خود را در نخستین سالهای سده ی دوم پ.م و شاهد کوششهای دلیرانه گروه کوچکی از یهودیان می یابیم، که می کوشند تا در برابر آفند ای که برای از بین بردن کیش ایشان صورت می گیرد استوار باشند. «حشمونایی بر سپاهیان سوریه به نبرد برخاستند، زیرا آنتیوخوس اپیفاس جرات کرده بود بدیشان فرمان دهد که به فرمانهای کیشی یهود تجاوز کنند، بدین اندیشه که شاید ایشان تورات را فراموش کنند و همه فرمانهای آنرا دگرگون سازند»{مکابیان،بخش نخست،فصل1، بند49}. هنگامی که متتیا پرچم نبرد را برافراشت چنین آشکار داشت: «هر آن کس که غیرت تورات دارد و پیمان آن را به جا می آورد، مرا پیروی کند»{همان سرچشمه،فصل 2، بند27}. او پیش از مرگ به پسرانش چنین اندرز داد:

« دلیر باشید و خود را نشان دهید که مردان تورات هستید»{همان سرچشمه،بند64}.

از این رو می بینیم که بدون تردید، در نخستین سالهای سده ی دوم پ.م، تورات دست کم در میان یک طبقه از یهودیان سخت ریشه دوانیده بود. اگر مجرایی نبوده باشد که دانش تورات به وسیله آن مجرا از سده ی پنجم پ.م، یعنی از زمانی که عزرا در آن می زیست، به یهودیان دوران آینده برسد، پس چگونه می توان مهر زمان ناپذیر تورات را که اسباب امتیاز و سربلندی حشمونایی ها شد توجیه کرد؟ راستی های آشکار تاریخی  ثابت می کنند که مجمعی از دانشمندان که آن را مجمع بزرگ می نامیدند وجود داشته است. اگر چنین باشد، احتمال آن می رود که بیشتر افراد آن از میان طبقه سوفریم انتخاب شده بباشند. زیرا کاتبان برای انجام وظایفی که بر عهده مجمع بزرگ محول بود، بیش از هر کس دیگر واجد شرایط بودند. از کنست هگدولا و سوفریم در میدارش تنحوما قسمت بشاح، بند16 سخن به میان آمده است. یک روایت می گوید که مجمع بزرگ دارای یکصد و بیست زیردسته بود.{مگیلا، 17 ب} و دلیل انتخاب این تعداد را می توان از راستی تاریخی دریافت که: «داریوش مصلحت دانست که بر کشور خویش یکصد و بیست استاندار بگمارد»{دانیال،1:6}.

سه اندرز بارزش از گفته ی افراد مجمع بدست ما رسیده است:« در داوری بردبار و هوشیار باشید، مریدان بسیار گرد آورید، و برگرد تورات حصاری بکشید{میشنا آووت،1:1}. این سه اندرز کلی انگیزه کار های ایشان است. «در داوری باید بردبار و هوشیار باشید» به این درک است که در ایرادها که بایستی طبق فرمانهای تورات حل شود، باید ریز به ریز خوانده شده و بررسی هوشیارانه در اطراف آن به کار آید، و سپس فرمان{فتوا} درباره آن ارسال شود. این فرمان یکی از مدرک های پژوهش دانشمندان در متن کتاب سپنته بود که اسباب امتیاز دانشمندان تلمودی شد. خواندن ساده فقط می تواند راهی به یک نوع داوری شتابزده شود. اگر دانش تورات باید به نسل آینده داده شود، پس گرد آوردن مریدان بسیار بایستی بدون تردید مورد انگیزه همیشگی دبیران و دانشمندان باشد. این اندیشه گسترش تلمود و احترامی که درباره دبیر و دانشجو تورات مراعات می شد، موجد انگیزه ای نیرومند برای کسب دانش شد، و به دسته آوری مندرجات تلمود و تدوسن آن انجامید.

»کشیدن حصاری برگرد تورات»، یک نتیجه منطقی از میل به زیستن مطابق فرمانهای تورات است. اگر فردی به اجرای فرمانهای تورات به طور ساده اکتفا کند، ممکن است از روی نداشتن دانش کافی، از این فرمانها دور شود. همان گونه که یک کشتزار باید پرچینی پیرامونش باشد تا از آمدن بیگانگان نگه داشته شود، همین طور حیطه سپنته تورات نیز باید با کارهای هوشیارانه ی اضافی به اندیشه اجتناب از تجاوز غیرعمد محصور گردد. بنابراین، اندیشه هایی که افراد مجمع بزرگ را به کوشش انداخت، سبب درست شدن نوعی خواندن شد که دانشمندان نسلهای آینده نیز آن را پذیرفتند. کار ایشان افشاندن بذری بود که سرانجام محصول فراوان تلمود را به بار آورد.

نکته ای بارزش و تاریخی در این گفتار نهفته است:

«شیمعون دادگر یکی از واپسین بازماندگان مجمع بزرگ بود»{میشنا آووت،2:1} اما اندوه بر این که ارزش این گفتار برای این تردید که هدف از نام چه کسی بوده است کاهش می یابد، زیرا یوسفوس تاریخ نویس مشهور یهود در این مورد اشاره می کند که یک کاهن بزرگ به نام شیمعون به سبب پرهیزکاری که در برابر افراد کشور خود داشت، دادگر خوانده می شد.{قدمت یهودیان، بخش 12، فصل 2، بند5}. وی در نزدیکی سال 270 پ.م درگذشته است. یوسفوس از یک کاهن بزرگ دیگر نیز به نام شیمعون کخ نواده شیمعون نامبرده بوده است یاد می کند،{همان سرچشمه،فصل4،بند10}، که در نزدیکی سال 199 پ.م درگذشته بود و برخی این هر دو شیمعون را یک تن می دانند و مدرک آنکه شیمعون نیا را با شیمعون واپسین بازمانده از افراد مجمع بزرگ یکی می دانند، این است که یوسفوس وی را نیز دادگر خوانده است ولی راستی تاریخ بر این نگر است. زیرا اگر کار مجمع بزرگ در سال 270 پ.م تمام شده باشد، نگر مزبور یک ایراد تاریخی ایجاد می کند؛ میشنای آووت بر ما آشکار می کند که آنتیگونوس برای سوخو از شاگردان شیمعون دادگر بوده است، و یوسه پسر یوعرز و یوسه پسر یوحانان تورات را از ایشان فرا گرفتند{میشنا آووت،4:1} ولی این دانشمندان در نزدیکی سال 160 پ.م درگذشته اند. و اگر درک این سخن بالا این باشد که هر دو نفر ایشان شاگردان شیمعون و آنتیگونوس بوده اند، یا باید بپذیریم که زندگی این دو بسیار دراز زمان بوده است و یا اینکه برای پر کردن این فاصله می توان با توجه باین بخش از آگاهی که می گوید «تورات را از ایشان فرا گرفتند» اشاره به یک سلسله از دانشمندان شده است که نام ایشان را ثبت نکرده اند.

به هر حال چنین به نگر می رسد مه مجمع بزرگ در میانه های سده ی سوم پ.م و یا در پایان آن سده دیگر وجود نداشته است و جایگزین مجمع بزرگ، سازمان دیگری بنام سنهدرین شد که وظیفه اداره کارهای نظام را در کشور یهودا بدست گرفت. در نامه ای که آنتیوخوس سوم به بطلمیوس نوشته و یوسفوس رونوشت آن را در دست داشته است، این مجمع بنام سنا خوانده شده است.{قدمت یهودیان،بخش 12،فصل 3،بند3}. روایت یهود حاکی از آن است که در آن زمان پنج زوگوت یا جفت دانشمندان به توالی وجود داشته اند که واپسین ایشان هلیل و شمای بودند که در نزدیکی سال 10 آینده از میلاد درگذشته اند، از هر دو یک نفر به نام ناسی یا سرور خوانده می شد، و دیگری نماد آوبیت کیش یا سرور داد کیش {محکمه شرع}را داشت و وزیر ناسی محسوب می شد{میشنا حگیگا،2:2}.

پوژهش های تاریخی سده ی حال به نتیجه دیگری رسیده است. سنهدرین عبارت از مجمعی از کاهنان و مردم عادی بوده است که سروری آن را کاهن بزرگ به گردن{عهده} داشت و در گذشت سخنانی که در نشست های آن انجام می گرفت، اختلاف هایی ایجاد می شد که منجر به تشکیل دو دسته جداگانه گردید. کاهنان، پیرو سیاستی مبنی به سازش با اندیشه یونانی و پیروی از آن،حتی به بهای خیانت نسبت به تورات بودند و در برابر ایشان، مردم عادی که همان وارثان مستقیم عزرا و سوفریم بودند. رهبران دسته گذشته، دانشمندانی بودند که به نام زوگوت یا زوجها مشهور شده اند. کشمکش ما بین این دو دسته در گذشت جنگهای مکابیان با یونانیان ایست کرد، ولی در زمان فرمانروایی یوحانان هورقانوس {105-135پ.م} بار دیگر نمودار شد و به تدریج گسترش یافت، تا آنکه دو فرقه به نام راستگویان و فریسیان پدید آمدند. در میان نکته های مورد اختلاف که سبب تفرقه بین این دو گروه شد، نکته ای بود که در توسعه یهودیت دارای ارزش بسیار است. یوسفوس بدان نکته چنین اشاره می کند: «

فریسیان آیین های بسیاری که در گذشت نسلها از پدران خود به ارث برده اند، و در کتاب تورات موسی به نمایه یادی از آنها نشده است به مردم آموزش می دهند. ولی راستگویان آن را رد می کنند و می گویند: ما باید به آن سلسله از آیین ها احترام گذاریم و انها را فرمان بدانیم که در تورات گفته باشد، و نباید آنچه را که از روایت ها و سنتهای نیاکانی ما سرچشمه گرفته است رعایت کنیم. و به خاطر این نکته ها، ستیزه های بسیار میان ایشان به وجود آمده است»{قدمت یهودیان،بخش13،فصل10،بند6}.

این سخنان که درباره ی تورات گفته می شد سبب شد تا پدافندکنندگان آن خواندن های بیشتر و هوشیارانه تری در متن کتاب سپنته بکنند. ایشان تصمیم گرفتند ثابت کنند که تورات منقول بخش لاینفکی از تورات مکتوب است، و هر دو تارو پود یک نسج هستند. جدا از آن ایشان شیوه های ویژه ای برای تفسیر سخنان تورات و استناج از آن به کار می بردند تا بدان وسیله ثابت سازند که روایتها و سنتهایی که راستگویان آن را رد می کنند، زیر دسته ی اسفار پنجگانه و در آن مستتر است. بدین ترتیب، کشف اسرار تورات به مرحله تازه ای رفت، و به طور مستقیم سبب پیدایش تلمود گردید.


 

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط ariomehr در تاریخ 1348/10/11 و 23:43 دقیقه ارسال شده است

درود
من از طرف خودم وگروه خرد خاکستری این عید را که بزرگترین عید است را به همه شما دوست داران ایران زمین شاد باش می گویم
با یاری یزدان برای سربلندی کشورمان همه و همه کار می کنیم
تا درودی دیگر بدرود

این نظر توسط angel در تاریخ 1348/10/11 و 16:14 دقیقه ارسال شده است

سلام دوست من وبمو عوض كردم براي آخرين بار سر بزن به ايم وبم از اون به بد به اين آدرس
www.inteli2.blogfa.com
سال نو هم پيش پيش مبارك
بهترين سالئ برات آرزو دارم
بياينا
راستي من تو اون وبم آدرس ايم وبتونو گذاشتم

این نظر توسط تمدن ايران زمين در تاریخ 1348/10/11 و 14:42 دقیقه ارسال شده است

درود دوست من تارنگار زيبايی داريد و واقعا جالب، و بهره بردم با سپاس از شما
نامم کوروش نژادم اریا زبانم پارسی دینم زرتشت کتابم اوستا نمادم فروهر پاکیم اتش قبله ام اذرابادگان دشمنانم اعراب عیدم نوروز.زنده باد ایران و ایرانی.سال نو مبارک

این نظر توسط فرزندان سرزمین پارس در تاریخ 1348/10/11 و 13:36 دقیقه ارسال شده است

آرزو داریم سال جدید بــرای همه همونـــی باشه که آرزو دارن . . .
سال جدیدبر شما دوست عزیز شــــــاد بـــاش[گل]

این نظر توسط آریا در تاریخ 1348/10/11 و 13:56 دقیقه ارسال شده است

درود ارسلان عزیز
لطفا به اشتراک بزارید

دعـــــای دگرگونی ســـــال پــارســــــی....

جشن نوروز یک جشن بسیار قدیمی و پارسی است در تحویل سال نو جایز نیست که یا مقلب القلوب ابصار بخونید چون این جشن ربطی به اعراب نداره و این جشن کاملا پارسی است و لطفا سال نو را با دعای پارسی تحویل کنید

با سپــــــاس.

گشت گرداگرد مهر تابناک،ایران زمین
روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین
ای تو یزدان،ای تو گرداننده ی مهر و سپر
برترینش کن این زمان و این زمین
[گل]


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    با شناخت تاریخ ایــران، آیا نژادپرست می شوید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 13
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 28
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 108
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 265
  • بازدید ماه : 416
  • بازدید سال : 2,445
  • بازدید کلی : 25,328